جدول جو
جدول جو

معنی سایه وار - جستجوی لغت در جدول جو

سایه وار
سایه مانند مانند سایه، همچون سایه
تصویری از سایه وار
تصویر سایه وار
فرهنگ فارسی عمید
سایه وار
مانند سایه، شبه مانند: کسانی که سایه وار زندگی می کنند
تصویری از سایه وار
تصویر سایه وار
فرهنگ لغت هوشیار
سایه وار
صفت q شبح وار، سایه سان، شبح مانند
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سایه ور
تصویر سایه ور
دارای سایه، سایه دار، پرسایه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سایه دار
تصویر سایه دار
آنچه دارای سایه باشد، هر چیزی که سایه بیندازد، سایه ور، سایه افکن، برای مثال صولتت باد سایه دار ظفر / دولتت باد دایگان ملوک (خاقانی - ۴۷۲)
فرهنگ فارسی عمید
(یَ / یِ وَ)
سایه دار و هر چیز که سایه دهد. (ناظم الاطباء). دارای سایه. پرسایه:
باغ تو پر درخت سایه ور است
از پی خویشتن یکی بگزین.
فرخی.
جناب سایه ورش را همیشه باد ملازم
کز این جناب معظم رسی بغایت مقصد.
شمس طبسی.
بسی پای دار ای درخت هنر
که هم میوه داری و هم سایه ور.
سعدی (بوستان).
پر از میوه و سایه ور چون رزند
نه چون ما سیه کار و ازرق رزند.
سعدی.
در جهان چون او نیامد آفتاب سایه ور
آفتاب سایه ور چون او نیامد در جهان.
سید ذوالفقار شروانی
لغت نامه دهخدا
(یَ)
نام یکی از قضات عالی مقام دورۀ ساسانی. (ایران در زمان ساسانیان کریستن سن ص 75)
لغت نامه دهخدا
(مُ دَ / دِ)
مرکّب از: سایه + دار، دارنده، هر چیز که سایه اش بیفتد چون تصویر سایه دار و آن از عالم بت باشد که از سنگ و آهن یا از طلا و مانند آن ساخته باشند. (آنندراج)، ذی ظل. ذوظل:
به ره هست چندانکه آید بکار
درختان بارآور سایه دار.
فردوسی.
نه جای درختی چنان سایه دار
که خوابانمت ای گو مایه دار.
فردوسی.
همایی شود عدل تو کز هوا
شود سایه دار سر شیخ و شاب.
سوزنی.
از آبهای خوشگوار و درختان سایه دار میوه های تازه. (ترجمه محاسن اصفهان 336) ، سایه افکن:
چتر میمون همت اعلات
سایه دار سپهر اعظم باد.
انوری.
درختی که بیخش بود برقرار
بپرور که روزی شود سایه دار.
سعدی (بوستان)،
، شخصی را گویند که جن داشته باشد. مرادف سایه زده. (برهان) (آنندراج)، جن زده. (بهار عجم)، دیوزده. مجنون. پری زده. دیوانه:
شده از دست چون شوریده کاران
بمانده بی خبر چون سایه داران.
امیرخسرو.
- حروف سایه دار، نوعی حروف سربی است که دو خط را نشان می دهد و گوئی با قلمی که دو شاخ دارد نوشته شده است این نوع حروف بیشتر برای عنوان مطالب بکار رود.
س. ص. ط. ف
حروف ((سایه دار))
لغت نامه دهخدا
آنچه که سایه دارد: درخت سایه دار، حرفی که دو خطی نوشته باشند، غشی سایه زده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پایه دار
تصویر پایه دار
صلحب قدر و منزلت و رتبه
فرهنگ لغت هوشیار
آنچه که سایه دارد: درخت سایه دار، حرفی که دو خطی نوشته باشند، غشی سایه زده
فرهنگ لغت هوشیار
سایه گستر، سایه انداز، سایه افکن، سایه ور، طلیل
متضاد: بی سایه
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از سایه دار
تصویر سایه دار
شادّي
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از سایه دار
تصویر سایه دار
Shaded, Shady
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سایه دار
تصویر سایه دار
ombragé
دیکشنری فارسی به فرانسوی
سایه بان
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از سایه دار
تصویر سایه دار
zacieniony
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سایه دار
تصویر سایه دار
มีร่มเงา
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از سایه دار
تصویر سایه دار
затененный , тенистый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سایه دار
تصویر سایه دار
schattiert, schattig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سایه دار
تصویر سایه دار
سایہ دار
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از سایه دار
تصویر سایه دار
ছায়াযুক্ত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از سایه دار
تصویر سایه دار
kivuli
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از سایه دار
تصویر سایه دار
有阴影的 , 阴凉的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سایه دار
تصویر سایه دار
gölgelendirilmiş, gölgeli
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از سایه دار
تصویر سایه دار
陰になった , 陰気な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از سایه دار
تصویر سایه دار
מוצל
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از سایه دار
تصویر سایه دار
그늘이 있는 , 그늘진
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از سایه دار
تصویر سایه دار
затемнений , тіньовий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سایه دار
تصویر سایه دار
छायांकित , छायादार
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از سایه دار
تصویر سایه دار
beschaduwd, schaduwrijk
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از سایه دار
تصویر سایه دار
sombreado, sombrío
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سایه دار
تصویر سایه دار
ombreggiato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سایه دار
تصویر سایه دار
sombreado, sombrio
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سایه دار
تصویر سایه دار
teduh
دیکشنری فارسی به اندونزیایی